نتایج جستجو برای عبارت :

تا حالا چند روز را از دست داده‌اید؟ آخرین روزی که تمرین نکرده‌اید یا برای رسیدن به هدف کاری نکرده‌اید را یادتان هست؟

⁦✍️⁩پیامبران چیزی اختراع نکرده اند و به بشر کمکی نکرده اند؟
انسان دارای دو بعد است؛جسمانی و روحانی پیامبران برای تکامل بعد معنوی انسان فرستاده شده اند.
بعضی از پیامبران به اقتضای زمان دست به اختراعاتی زده اند مانند ریسندگی حضرت ادریس اما هدف از مبعوث شدن پیامبران چیز دیگریست.
حدیث پیامبر (ص):به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام. 
پیامبران برای اتصال انسان به خدا و پیاده کردن قوانین الهی و رساندن پیام خداوند آمده ان
انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
شما از چهار راه ولیعصر تا میدان انقلاب را برای یافتن یک ابزار کالیگرافی پیاده گز نکرده اید و همان راه را برای ادامه ی جستجو پیاده برنگشته اید و وقتی پیدا نکرده اید در اینترنت به جستجو نپرداخته اید و بعدش متوجه نشده اید که همان بسته هایی که نشانت می داده اند زیر برچسب توضیحات، دقیقا زیر برچسب چیزی بوده که دنبالش بوده اید. شما قیمت های مختلف آن ابزار را ندیده اید و نمیدانید که ندانستن این که کدام مغازه قیمتش پایین تر بود تا مستقیم بروید همان م
اگر عشق در خانه ی قلبم پا بگزارد
گلهای شاداب  با بوهای معطرشان که فضای خانه را فرا میگیرند...روشنایی خانه که پر فروغ است ...چه چه پرندگان که زمزمه ی زندگی است  ...!همه وابسته میشوند ب بودنش...وقتی میرود و خانه را خالی میکند. گلدان‌هایی که نیازشان تنها قطره ی ابیست پژمرده میشوند. ‏میرود و وسایل خانه را میشکند میرود و تکه ای گرانبها را با خود میبرد... ‏صدای زنده بودن  دیگر ب گوش نمیرسد...خانه را سکوتی میگیرد شور نیست کلبه ی احزان میشود ...جولانگاه
 
 
عالم ربانی آیةالله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه :
من عقیده ام این است که مؤمن اگر واقعا مؤمن به خدا شد ،و فهمید که نَفَسی که می کشد، نَفَسش از اوست حالا نعمت های دیگر  که به جای خود.
 اگرایمانش  صحیح باشد  ، شأن ایمان این است که اگر  مسلّم  بداند که از جهنّم در امان است ، وجایش در بهشت است ،باز در عبادت سستی نمی کند . در عمل کوتاهی نمی کند . برفرض جهنم و بهشت نباشد ، ..... باز دست از عبادت بر نمی دارد .این شأن ایمان است ....هر کسی از عدم هست شده ، پ
یکی از بچه هامون هست که اسمش قابلیت فامیلی شدن داره(مثلا مثل حسن که میتونه حسنی شه) و همینطور اسم و فامیلش برای من یکی یکم گیج کنندسمثلا وقتی اسمشو میشنوم اول فکر میکنم خب این اسمش بود یا فامیلیش
خلاصه اینکه وقتی گاها بهش پیام میدم صدبار پیام رو میخونم که وقت خدایی نکرده به اسمش "ی" اضاف نکرده باشم و صداش نزده باشم اونجوری
من هیچ وقت سراغ نواختن سازی نرفته بودم و حس‌های جمله نشدم رو با نواختن جبران نکرده بودم. مثل بعضی که می‌نوازن و از صداش حظ می‌برن من بلد نبودم سازی بنوازم. حالا اما دست‌هاش رو می‌گیرم و نگران حس‌های جمله نشدم نیستم. حالا می‌نوازم. کلاویه‌های دست‌هاش رو از بَرَم..  
سلام همراهان گرامی 
مدتی بود وبلاگ را به روز نکرده بودم و مطالب جدید در زمینه های حقوق بانکی اعم از رای دادگاه و بخشنامه های جدید بانک مرکزی و نظریات حقوقی در طرح و پیگیری دعاوی علیه بانکها در وبلاگ منتشر نکرده بودم اما در کانال دعاوی بانکی در تلگرام در خدمت هموطنان بودم زین پس سعی میکنم همزمان با انتشار مطالب در تلگرام در وبلاگ هم مطالب منعکس گردد
ارادتمند _حمیدرضا یوسفی نژاد
همین الان دلم برایت پرکشید.دوست دارم کلمات را رها کنم و بپرم توی آغوشت.بگویم ک چقدر مستاصل شده ام.بگویم که روبروی تو از خودم بیزارم.بگویم که تا دهانم را باز کردم که بگویم آن کلمات قبلی را و یک لحظه درنگ...تو محرم کلماتی.گنا من را هرگز فاش نساخته ای.من را رسوا نکرده ای..پس من هم چنین حقی را به خودم نمیدهم..
 
نه حالا نمیخواهم که پری آن قصه باشم.دوست ندارم مدام ورد ها را تکرار کنم .دوست ندارم که بنویسم تا دیگران بخوانندم دوست ندارم بنویسم برای نوشتن
الف. سلام.  می‌بینم که چه‌قدر نزدیک شده‌ام به رویاها و آرزو‌ها. امّا این نزدیکی شاید به سبب این باشد که من از دیوار مقابل‌م بالا رفته‌ام. حالا لبه‌ی پرت‌گاه‌م. به سوی خوش‌بختی را نمی‌دانم. همه‌چیز شبیه تهِ فیلم‌های ایرانی دارد به خوشی میل می‌کند و این مرا می‌ترساند. تعارف ندارم، من آدم بدبینی هستم. و حالا همه‌چیز به شدّت مشکوک می‌نماید. امّا چه باید کرد، چشم‌ها را بست و پرید؟ از این ارتفاع؟ به کدامین سو؟ پاهای‌م می‌لرزد... قلب‌م ا
لبریز از حرف که نه، لبریز از بروز احساساتم. دوست دارم حس های درونی ام را که شاید خیلی هم عمیق نباشد را با جملات یا شعر های جگرسوز با دیگران به اشتراک بگذارم. اگر کانال تلگرامم شلوغ تر بود یا نه همین کانال بود اما تلگرام را پاک نکرده بودم. یا اینستاگرام و.. را پاک نکرده بودم الان توی یکی دو تا از آن تریبون های غم، مثلا می‌نوشتم: "یاد عبور ماه از آن کافه ها به خیر/ از یاد رفت قصه‌ی ما، یاد ما به خیر" یا چه میدانم آهنگی را استوری می‌کردم که می‌خواند
 جان ، بعد از اون ضربه روحی تو جنگ، هیچ روشی برای برگشتن به زندگی پیدا نکرده بود .
تا اینکه شرلوک رو پیدا میکنه و بخشهای جذابی از زندگی نشون میده که هیچ وقت تجربه نکرده بود.
شرلوک جان رو به زندگی برگردوند. اما دوباره ازش گرفت.
وقتی بعد از چند سال، دوباره روبروی همون روانشناس نشست و گفت منبع حال خوب این سالهاشو از دست داده و همون شکستها ، این بار چندبرابر بهش مستولی شده، واقعا درد کشیدم. چون میفهمیدمش و این چرخه معیوب رو تجربه کرده بودم و تو اوج
ساعت حدودا 22/23 بود که رفتم خونه،بعد کاملا غیرمنتظره گالری گوشی پدر رو چک میکردم،که چشمم خورد به یک ویدیو که فیلم یک دوربین مداربسته بود،ظاهرا مدرک جرم بود اما بعد متوجه شدم که گویا نتونسته بودن اثباتش کنن!
وقتی ویدیو رو دیدم گفتم :وای بابا دیدی چیکار کرد؟!
بابا هم گفت : ما هم امروز فکر کردیم جرم مرتکب شده اما هیچ خلافی نکرده!
گفتم: خلافی نکرده؟!؟!؟!اما این صحنه ویدیو داره جرمش رو اثبات میکنه،ببین!
ویدیو رو که داشتم نشون میدادم،فکر کرد قراره مث
چه بی ریا آمدم به قلب عاشق توباورم شد حرف های به ظاهر صادق تو
چه پر غرور می روی از این دل شکستهانگار عهدی نبستی با این عاشق خستهانگار عهدی نبستی با این عاشق خسته
جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث دردهرفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده
نکنه رنجیدی از من ، بگو تقصیرم چیهیا که دل به دیگری دادی ، بگو اون کیهنکنه که از حقیقت ، تو می خوای فرار کنیبری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنیبری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنیجنگل چشمات هواش چه س
امام صادق ع  فرمود هر که در باره بگوید انچه دو چشمش دیده ودو گوشش شنیده پس او از کسانی استکه خدای عزوجل در باره انها فرموده همانا انانکه دوست دارندفراوان یا فاش شود فحشا در باره انان که ایمان اورده اندایشانرا است  عذابی وردناک سوره نور ایه 18  شرح مجلسی ره گوید مقصود اینستکه مورد ایه تنهابهتان نیست بلکه شامل حقی هم که دبده و شنبده است مبشود  داودبن سرحان گوید از حضرت صادق ع ار غیبت پرسیدم که چیست  فرموداینستکه در باره برادرت در دین او بگو یی
از برق چشمان تو من شارژ می شوم، باخت های سنگین زندگی ام با برد تمام می شود. از بس که چشمان تو مثل رود پاک بوده اند ،این سال ها با آب پشت بغض های تو در فکر احیای رودخانه ها بوده اند.گفتم به روزگار نزدیک بین که چشمان تو توربین نیست، برق می خواهد از دولت بخت خویش طلب کند.از پارسال تا به امسال چه آب هایی که در خم شراب نریخته اند، چه کلاه هایی که از سرها، چه سرهایی که از تن ها بر نداشته اند،  چه عکس هایی که از رخ یار من به اخم تصویر نکرده اند، چه کمرهایی
وقتی به دنیا اومدم توی بیمارستان زردی داشتم و خونم عوض شد و تا سال ها عوارض مثل جوش های عفونی ... همون موقع تولد شکل جمجمه ای سرم بود که توی شش ماهگی عمل کرده ام و هنوز جایی عمل جراحی روی سرم هست و بهمین خاطر سر درد دارم زیاد ... توی همون ماه اول مشخص شد که عفونتی توی سر غضروف لگن های هر دو تا پام هست با درمان یکی ش خوب شد اما اون یکی نه خوب نشد ...  از سال 84 تا 89 هفت بار عمل کرده ام روی پای چپم اما بهتر نشد بلکه بدتر هم شد و زانوی چپ م ایراد پیدا کرد !!!! و
آدمی که خوشی نکرده باشد با یه مقدار صدای بلند موزیک و رقص، با بوی عطرهای جورواجور سردرد می گیرد. خوشی برایش مثل سم می شود و آزاردهنده. هر چند خود نیز طعم خوب خوش بودن را حس می کند. 
خوشی کردن را باید بلد بود. باید آنقدر تکرار کرد تا روشش را یاد گرفت. 
خرس خیاط لذت بردن را یاد نگرفته است. چون لذتی را ندیده است. خرس خیاط درست کردن قهوه ترک را هم بلد نیست. چون تا کنون ندیده است. لذت و هیجان بانجی جامپینگ را هم درک نمی کند و می ترسد چون هیچ وقت تجربه نک
ب جز ی خاطره ی خوب واسه یکشنبه قبل انتخابات۹۶کلا اردیبهشتی نبوده ک بگذره و زخمیم نکرده باشهالمپیاددانش آموزیم۱۱و۱۲اردیبهشت بودالمپیاددانشجوییم۱۲و۱۳اردیبهشت هست(اینو دیگه خدا رحم کنه)بدی این دفعه اینه ک خونواده خبرندارن و قاعدتا درکی هم از اوضام وجود نداره و من هم همش خودخوری احتمالا جمعه،بعد امتحان کارم ب سرم بکشه ببینید کی گفتمحالا شما هی بگید اردیبعشق و این صوبتا
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، ه
صبح امروز در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور: در قضایای بین ما و اروپاییها، علت اینکه مشکلات باقی میماند، تکبر آنهاست. به گفته وزیر خارجه ما که زحمت هم میکشد، اروپا ۱۱ تعهد داشته و به هیچکدام عمل نکرده. وزیر خارجه که ملاحظات دیپلماتیک دارد، بصراحت این را دارد میگوید.حالا که ما شروع کردیم به کاهش تعهدات، آنها می آیند جلو. خب پرروها! شما که به ۱۱ تعهدتان عمل نکردید؛ حالا ما تازه شروع کردیم به کم کردن تعهدات و این فرایند قطعا ادامه پیدا خواهد کرد.
دارن هاردی، نویسنده کتاب اثر مرکب را خیلی خیلی دوست دارم. ایده‌های او تبلیغاتی
نیست و کاملاً واقعی است. نمی‌خواهد به شما قرص فوری و شربت فوری موفقیت بدهد. صریح
با شما مطرح می‌کند که خبری از نتایج و دستاوردهای فوری نیست و باید چهار، پنج سالی
به سختی زحمت بکشید. اعتراف هم می‌کند که این ایده را از پدرش گرفته.

اما این‌نکته را می‌خواهم از کتاب اثر مرکب او بیرون بکشم. او در جایی گفته که
پدرش هر روز صبح، رأس ساعت شش شروع به ورزش با وزنه می‌کرد. هی
مادری که نتونه به در و دیوار و هوا و فضای خونه بوی بهشت بده
مادری نکرده
مادری که نتونسته باشه خودش رو رشد بده مادری نکرده برای نسل بعد خودش
 
همیشه جنایتکارای بزرگ
خیانت کنندگان به نسل بشریت
و ضایع کنندگان حقوق بندگان خدا
و آغاز گر یک نسل کشی تمام عیار
 
سازندگان بمب اتم
یا استعمار گران و استثمار گران معروفی که می شناسیم نیستن
گاهی، و البته اغلب،
این حجم بزرگ جنایت در گوشه ای کوچک و دور از نگاه رسانه
در دامن زنی اتفاق می افته، که نتونسته «زن»
شیخو هدایت کردند پشت سرم با این توجیه که اگه وسط نماز برا امام اتفاقی افتاد شما باشین!!تا حالا اینجور حس نکرده بودم که دنیا چقدر راحت قراره بعد از ما به کار خودش ادامه بده!!!!که انگار نه انگار چون مایی نه روز و روزگاری که دقیقه ای پیش وجود داشته ایم!!+ وقتی ما رو ذره ای جدی نمیگیره، چرا ما باید اینقدر دنیا رو جدی بگیریم؟!غیرتم گل کرد!! خخخخ
نمیدانم او را یادتان هست یا نه.یک بار درباره اش خیلی کوتاه اینجا نوشته بودم. حالا بعد از این همه سال دوباره بازگشته است.. دوباره به سراغم آمده! هنوز فراموشم نکرده..هنوز دوستم دارد.. و هنوز برای شنیدن دوستت دارم آماده ی جنگیدن است!
اگه می‌شد تو روی طرف فحش بدیم خوب بود، نه؟ :)
حالا هر فحشی نه، همینایی که تو ذهنم میدم فقط؛ احمقِ بیشعورِ آشغالِ عوضی!
خلاصه الان می‌خوام به یه نفر که هیچ کار بدی نکرده بگم احمق بیشعور آشغال عوضی!
تا دلم خنک شه!
ولی خب می‌نشود!

حالا که پست به این مبتذلی نوشتم، اینم بگم.
من کتابای قدیم القدما رو که می‌خونم، معماری‌شونو تو ذهنم مجسم می‌کنم. بعد یه جاییش برام گنگ می‌مونه، توالت، دستشویی، سرویس بهداشتی، مستراح! آخه چرا هیچ کتابی به این قسمت خو
 کاشکی آدم بهتری بودم.
برای همسر آینده م جفت صبورتری
برای مادرم دختر سرحال تر و مهربان تری
برای درسم محقق بهتر و باهوش تری
برای خانواده ام خواهر دلسوزتری‌
 
پر از نقص های خیلی درشتم که حس می کنم دیگه برای درست کردنشون دیره.
تا حالا توی عمرم اینقدر حس ناتوانی نکرده بودم که این چند روز کردم. که ظاهرا ادامه دار هم هست.
شاید هم ما تنها نسلی بودیم که واقعن نمی‌دانستیم باید چه‌کار کنیم. شاید از ما بلاتکلیف‌تر در هیچ برهه‌ی تاریخی‌ای پیدا نشود. اولش که بچه بودیم و نفهم‌. بزرگ‌تر که شدیم بهمان گفتند این‌هایی که معروف شده‌اند و توی تلویزیون می‌بینی‌شان آدم‌های موفقی هستند. سعی کن شبیه آن‌ها شوی. ما هم فکر می‌کردیم این‌ها که معروفند همه‌ی کارهایشان درست است. چون موفق بودند بالاخره و توی تلویزیون نشانشان می‌داد. ما هم سعی کردیم دوستشان داشته باشیم و عک
امروز برای بنی یه کتاب بابا حیران گرفتم 
کتاب دسته دوم بود از این کتاب های دستفروش های کنار خیابان
سه تا کاغذ دعا لای کتاب پیدا کردم 
گرخیدم و پاره ش کردم و تو سطل زباله گذاشتم 
حالا خدایی نکرده این رو همینجوری برای بنی می فرستادم فکر میکرد دنبال دعا و جادو...خب برم اومد
شما هنوز کار روزانه ی خودتان را هم شروع نکرده اید، اما همین حالا هم مطمئن هستید که یک روز خسته کننده و بی کیفیت را پیش رو خواهید داشت. چه تعداد از اشتباه های رایج مطرح شده در زیر را که مربوط به سلامتی شما است، همین امروز صبح انجام داده اید؟ در ادامه با اشتباهات غیرعمدی که باعث خراب شدن روزتان می شود، آشنا می شوید و راه های ساده ایی که برای برطرف کردن آنها نیاز است را یاد خواهید گرفت تا روزتان خوب و روبراه شود.

ادامه مطلب
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
همه میگن شاعر خوبیه ....واااقعا خوب بود
همه میگن شعر خوبیه ...واااقعا خوبه ...
همه میگن نویسنده خوبیه ...جدااا فوق العاده اس!
همه میگن کتاب خوبیه ...جداااا شاهکار بووود!
....
گرفتمش!
خب حالا چیزی ازش فهمیدی؟؟؟
....
حتما کلاس داره دیگه !
فقط خااااک ...
با دنیای خودت زندگی کن‌‌‌‌‌‌‌...
اول دنیاتودنیاشو بشناس ...عقلتو باهاش میزان کن ...بعد قبولش کن!
وقتی یه دنیا و یه عااالم گفته کتاب فلان از فلان نویسنده روس شاهکاره ...آره امکان اشتباه اکثریت کمه...اما بهتره
 بازار امروز پر عرضه بود و احتمال افزایش عرضه ها  برای فردا وجود دارد میتونید در سهامی که بسود و هدف مورد نظر رسیدید خروج کنید و با سهم جدید و رشد نکرده جابجا کنید
جهت جابجایی سهام رشد_نکرده ما در گروه vip در خدمیتمبرای عضویت روی لینک سیگنال خرید بنیادی کم ریسک و شارپ کلیک کنید و یا با شمراه 09193398873 در ارتباط باشید
دیشب توی خواب دعوایمان شده بود، حرف هایش
را قبول نداشتم و او روی درستیشان سماجت می کرد، آخرهای بحث صدایش را نمی
شنیدم، و مکث های طولانی افتاده بود لای حرف ها، حال خوبی نداشتم و تمام
مدت در حال رد ستیزه جویانه یکدیگر بودیم، بعد که بیدار شدم هنوز دلخور
بودم، حتی از اینکه نیست و ناچار نیستم نبرد بکوبم نفس عمیق کشیدم، از چیزی
خسته بودم، از چیزی در ارتباط با او عمیقا خسته ام...
چند
روز قبل ترش وقتی می خواستم از خانه بیرون بروم بلوز کوتاهم را پای
نوشتن با لپ تاب عاریه ای همسر را دوست ندارم. ولی چشم و چارم توان نوشتن مطالب رادیو را با گوشی ندارند. راستش هنوز به اینکه کسره به جای شیفت و ی کلید دیگری ست و ضمه به جای شیفت و سین کلید دیگری ست عادت نکرده ام. یک ماه و نیم استفاده از لپ تاب عاریه کجا و 10 سال زیست شبانه روزی با ماسماسک خودم کجا. این جناب بشیررایانه هم که معلوم نیست کجاست؟ حالا خب کرونا آمده که آمده بیا و لپ تاب ما را ببر منزل درست کنْ تعهد کاری چه میشود؟ راستی این لپ تاب عاریه ای علا
همیشه توی زندگی من اتفاقاتی رخ میده که اون رو به دو بخش قبل و بعد از همون اتفاق تقسیم می‌کنه. نکتهٔ مهمی که می‌خوام روش تاکید کنم این هست که این اتفاق ممکنه خیلی زود فراموش یا کمرنگ بشه و صرفا برای چند روز این تغییرِ قبل و بعدی رو احساس کنم. آخرین بار وقتی بود که به‌خاطر حساسیت دارویی نزدیک بود بمیرم، شاید حتی اگر به دادم نمی‌رسیدن هم نمی‌مردم ولی دوست دارم این‌جوری فکر کنم، که نزدیک بود بمیرم؛ چون تاحالا به این شدت برای نفس کشیدن تقلا نکر
امیرالمؤمنین (ع):
«بدان! خدایى که گنج‌هاى آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید، و خداوند بین تو و خودش کسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه‌اى پناه ببرى، و در صورت ارتکاب گناه درِ توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که
تا حالا شده هیچ کاری نکرده باشی اما گند زده باشی؟
با هیچ کاری نکردن، با منفعل بودن باعث شدم تبدیل بشم به آدمی که همیشه تلاش می‌کردم نباشم.
ترس، ترس از مورد قبول واقع نشدن، ترس از اشتباه کردن باعث شده منفعل باشم.
ترس از تصمیم گرفتن باعث شده هر چیزی که اتفاق میفته رو بپذیرم و نتونم واسه تغییرش تلاش کنم.
امشب تصمیم گرفتم کاری که دوست ندارم رو رها کنم و از این میترسم اگر موقعیت بهتری پیش نیاد چی؟حالا که فلانی و فلانی دارن همین کار رو می‌کنن، نکنه
به لطف سیاست های آقایان، چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم. غرور ملی را می گویم. از همان غرور هایی که وقتی تیم ملی والیبال پشتِ هم پیروز می شود، کمی مزه مزه اش می کنی، وقتی دانشمندان کشورت قدمی بر می دارند، در رگهایت حسش می کنی و  وقتی اسطوره ها و تاریخ کشورت را می خوانی، از آنها سرشار می شوی.
چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم تا دیشب که خبر توقیف نفت کش روباه پیر رفت روی خروجی خبرگزاری ها. همان وقتی که وزاری خارجه‌ی کشوری لات جهان، مثل سگ های
به لطف سیاست های آقایان، چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم. غرور ملی را می گویم. از همان غرور هایی که وقتی تیم ملی والبال پشتِ هم پیروز می شود، کمی مزه مزه اش می کنی، وقتی دانشمندان کشورت قدمی بر می دارند، در رگهایت حسش می کنی و  وقتی اسطوره ها و تاریخ کشورت را می خوانی، از آنها سرشار می شوی.
چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم تا دیشب که خبر توقیف نفت کش روباه پیر رفت روی خروجی خبرگزاری ها. همان وقتی که وزاری خارجه‌ی کشوری لات جهان، مثل سگ های
هنوز بعد یک سالی که از کارآموزیم میگذره ایمیل‌های ثبت خرید سایت دمو برام میاد. نه دسترسی دارم به پنل‌ش و نه دلم میخواد با پشتیبانی‌شون تماسی داشته باشم. حالا درسته شرکت اشتباهی کرده منقضی نکرده سایت رو، سوال من ابنجاست چرا بازدیدکننده‌ها یه سایت معروف با دامنه‌ی معروفش رو از یه سایت دمو با دامنه‌ی معلوم‌الحالش رو تشخیص نمیدن؟ اصلا به همین خاطره دلم راضی نمیشه پیام بدم به پشتیبانی‌.
این جمله معروفه هست که میگه:
Good things take time
به نظرم این چرته! واقعا چرته! 
چرا؟
چون عمق مطلب را بیان نکرده. 
چیزهای خوب، جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
و حالا حدس بزن چی؟
اون چیزها حتی ممکنه خوب هم نباشن بلکه چیزهای معمولی و ساده‌ای باشند ولی
بازم جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
-چنین گفت مهسا-
امسال، سال خوبی بود. جدا از تمام بلاهای طبیعی و لحظه های دارچینی بسیار که امید درونم به اندازه یک تار مو شده اما قطع نشده بود. امسال سال خوبی بود. جدا از تمام گریه های شبانه و بی خوابی ها و تمرین های لعنتیِ خسته کننده. امسال سال خوبی بود. جدا از دوستانی که از دست دادم و امیدی که برای آشنا شدن با آدم های فوق العاده داشتم و حالا تنها یک هفته از سال باقی مانده و شلعه ی امیدم آرام آرام دارد از بین می رود. امسال سال خوبی بود. جدا از تمام سختی هایش.
امسال
چند روز پیش آقایی که فامیلش با من یکی بود، در اینستاگرام دنبالم کرد. صفحه‌ی اینستاگرام من عمومی‌است و هر کسی می‌تواند دنبالم کند، اما تا کسی را نشناسم دنبالش نمی‌کنم.
چند دقیقه بعد، تقریبا نصف پست‌هایم را لایک کرد. یکی دو روزی خبری ازش نبود، اما بعد از یکی دو روز برگشت و باقی پست‌هایم را هم لایک کرد.( چقدر پیگیرند مردم!)
باز هم چند روزی گذشت و این بار به یکی از استوری‌هایم جواب داد و من را "دخترعمو" خطاب کرد و برایم آرزوی موفقیت کرد.
از طرفی
تا ب حال تو عمرم انقدر کوچیک نشده بودم 
یعنی خودم خودمو کوچیک نکرده بودم ...
از ساعت ۱۰ شب هر دقیقه جاهای مختلف التماسشو کردم ...
نمیدونم واقعا چکار کنم 
شیطونه میگه پاشم برم تهران پیشش
دیشب ک هرچی حرص داشت رو من خالی کرد همه خستگی ها و عصبانیتش رو پشت گوشی جوری فریاد میکشید انگار ... هیچی نگفتم اخر سر هم من بودم ک باز معذرت خواستم ....
بعدش تا ساعت ۳ کلا گریه کردم 
الانم ک ... تا همین الان هر دقیقه بهش پیام دادم ولی .... 
واقعا نمیدونم چکار کنم دارم میت
سلام و درود نیازمند دعای شما عزیزان هستم 
میگن با زبانی دعا کنید که گناه نکردید :
در کتاب الجواهرالسنیه که کلیات حدیث قدسی است در باب هفتم ص ۱۴۶ آمده خداوند به موسی (ع) وحی کرد:‌ ای موسی، مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است.
موسی عرض کرد: خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟ خطاب آمد: با زبان دیگری مرا دعا کن.
در تفسیر این حدیث قدسی دوگونه برداشت بیان شده است:
نخست آنکه در هنگام دعا از واژگان جمع استفاده کند و دیگری را نیز با خود همراه سازد و بگوید
اشکال کار ما در اینطور بزنگاه ها این است که قبل از واقعه عدالت طلبی نکرده ایم. حالا مثل خر در گل می مانیم که در مواجهه با جماعتی عصبی که بانک آتش می‌زنند، چه باید بکنیم؟ نه دست و دلمان به حمایت از اقدام احماقانه گران کردن بنزین می رود، نه میتوانیم بنشینیم و سوختن امنیتی که به آن دلخوش کرده ایم را تماشا کنیم. چون موضعی نداشته ایم، نه راه پس داریم و نه راه پیش. هر طرف که برویم سیاه لشکر یک اشتباهیم.
خب سلام
اینکه این سلام تا تهش برای خودم است یا اینجا ممکن رهگذری پیدا کند را خودم هم نمیدانم و فکری برایش نکرده ام...
اما هر چه هست اینجا را راه انداختم که بنویسم که این جهان کوه است و فعل ما ندا، حالا تو بگو این ندا به معنی حرف زدن نیست همان بازتاب است، اما برای من یعنی کلمه ها...
یعنی حرف های که میپچیند در هزارتوی ذهن، جانت را میگیرند و تو باید جایی داشته باشی که فریادشان بزنی...
و شاید واقعا من روزی دوباره قلم بدست گرفتم...
خب سلام
اینکه این سلام تا تهش برای خودم است یا اینجا ممکن رهگذری پیدا کند را خودم هم نمیدانم و فکری برایش نکرده ام...
اما هر چه هست اینجا را راه انداختمدکه بنویسم که این جهان کوه است و فعل ما ندا، حالا تو بگو این ندا به معنی حرف زدن نیست همان بازتاب است، اما برای من یعنی کلمه ها...
یعنی حرف های که میپچیند در هزارتوی ذهن، جانت را میگیرند و تو باید جایی داشته باشی که فریادشان بزنی...
و شاید واقعا من روزی دوباره قلم بدست گرفتم...
نقد و بررسی FORZA HORIZON 4
چندی پیش مایکروسافت بهترین انحصاری خود در نسل هشت را روانه بازار کرد و ما در این مطلب به نقد و بررسی بازی Forza Horizon 4 می‌پردازیم.
 
مایکروسافت همیشه حساب ویژه‌ای روی سری Forza Horizon باز می‌کند. به هر حال با وجود نام‌های شناخته شده بسیار در زمینه بازی‌های ریسینگ، باید مطمئن شوید که بازی موفقی خواهید داشت و فورزا همیشه موفق بوده است. از سال 2012 که Playground Games اولین بازی از این سری را عرضه کرد هیچ‌وقت طرفداران خود را ناامید نکرده
تا حالا تقریبا چهار، پنج نفر توی اینستاگرام بهم گفتن که خیلی مبهمم و امروز هم نازنین گفت با این‌که وبلاگم رو می‌خونه، باز هم مبهم و گنگ میام به نظرش؛ گفت یه جورایی همه‌شون رو می‌شناسم در حالی که هیچ کدومشون من رو نمی‌شناسن و باید بگم که این در مورد دوست‌های نازنین نیست فقط. من خیلی‌ها رو اینطوری می‌شناسم و خب نمی‌دونم چه جوری اون‌ها هم باید من رو بشناسن. خودم تا حالا این‌قدر دقت نکرده بودم بهش. ولی دیشب سارا هم تو پست معرفی از من و آرمین
این مدت خیلی حس های مختلفی را تجربه کردم، ناامیدی، درد، غصه، تنفر، ترس، بیچارگی و استیصال و .... دچار یه حس رکود شدم. هفته ی گذشته عملا شاید به یک پنجم برنامه ریزی هام هم نرسیدم اصلا دلم نمیخواست خودم را از مود غم و غصه در بیارم... من کلا از اون دسته آدمیهایی نیستم که مثلا عکس های پروفایلشون را به مناسبتهای مختلف عوض میکنند یادم نمیآد عکس پروفایل را شاید شش هفت ماهی میشد که گذاشته بودم و تغییری نکرده بود اما هفته ی گذشته بقدری این بغض و درد در تک
1. آنکه از باده محبّت پروردگار سرمست نشده و در هوشیارى بسرمى‏برد، هیچ خوشى و عیشى در این دنیا ندارد. و آنکه از شراب عشق ننوشیده و در سنگینى مستى، حجاب أنانیّت را کنار نزده و جان نباخته‏است، رأى صواب و دوراندیشى را ازدست داده‏است.2. کسى که عمر او تباه شد و از حضرت محبوب هیچ نصیب و بهره‏اى ندارد، باید بر حال زار خود سخت بگرید!و لذا در مورد کسى که عشق و محبّت حضرت حقّ در دل او موج مى‏زند و آن عشق و شور او را به سوى خدایش هدایت میکند، مى‏فرمودند: ز
دلم برای آدم های تنها می سوزد ...آن دسته آدم هایی که برای خودشان آنقدر ارزش قائلند که هرکسی را لایقِ همنشینی نمی دانند ...همان هایی که حریمشان ، حرمت دارد ...دلم برای بغض هایِ بی مخاطبشان می گیرد ...دلم برای لبخند و شیطنت های تبعید شده شان می سوزد ...این آدم ها اشتباه نکرده اند ...لیاقتشان هم تنهایی نیست ... !ما گناهکاریم ...نباید جوری می شدیم که حالا ؛تنهایی شان را به حضورِ ما ترجیح دهند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان‌
@Sheerreno
داستان من شبیه داستان آن سریال کره‌ای شده بود که دختری در هفده سالگی به کما رفته بود و حالا در سی‌سالگی از کما بیرون آمده بود و باید با این حقیقت کنار می‌آمد، که چندین سال را از دست داده است و چیزهای زیادی هست که باید یاد بگیرد و چقدر تجربه‌ها هستند که او ازشان چیزی نمی‌داند و ناامیدی و فکر به گذشته هم که برایش چاره نمی‌شود و حتّی جلوی پیشرفتش را هم خواهند گرفت.
 
شب تولد سی‌سالگی‌ام بود... زمانی که برای هر کسی می‌تواند نقطه‌ی ورودی باشد ب
منتظرم که تایم دارویی که رو سرمه تموم شه تا برم بشورمش 
تو این فاصله خاطرات این ۴ سال تو ذهنم مرور میشه ...۴ سال پیش روز ۵ مهر سال ۹۵ اولین روز دانشجوییم بود و حالا امروز احتمالا آخرین روزش بود به حول و قوه ی الهی ...
روزای اول دانشگاه پر از شور و هیجان بودم ... دوست داشتم این چهار سال زودتر بگذره طعم فارغ التحصیلی رو بچشم ...دقیقا سال ۹۵ همچین روزهایی ورودی های ۹۱ آخرین  روز کارشناسیشون بود و طبقه ی همکف دانشکده باهم عکس میگرفتن تو دلم چقد غبطه میخ
بسم‌الله...
سلام!
+
کرونا که اپیدمی شد، مدرسه‌ها را هم از ما گرفت. حالا فکر کنم یک هفته است سر کلاس نرفته‌ام و در به‌ترین حالت یک هفته‌ی دیگر هم تعطیل‌ایم. (امسال باید قید کمال‌گرایی‌م را بزنم در سیلابس درسی!)
بچه‌های مدرسه تعداد زیادی‌شان من را در فضاهای مجازی‌ نمی‌شناسند. من برایشان یک هم‌درسِ ادبیات و روان‌شناسی هستم که می‌روم و می‌آیم؛ در حد یک زنگ.
دختری دارم که بسیار مودب است.
من را دی‌روز در اینستاگرام پیدا کرده و پیام داده:
 
-
نسخه 13.0.31
 
کمتر کسی که کلش اف کلنز را بازی نکرده یا تا به حهل به گوشش نخورده باشد!
خبر خوب اینکه آپدیت آن رسید!
یکی از بهترین بازی ها در سبک استراتژیک که اگه دانلود نکرده اید تا به حالا بهتر سریع تر دانلود کنید و از این بازی لذت کافی را ببرید
پشتیبانی اندروید : 4.4 به بالا 
حجم از 100 مگبایت به بالا 
نکته : بازی کلش اف کلنز پردازنده های مختلفی دارد که شما برای فهمیدن پردازنده خود باید برنامه هایی نظیر cpu z را دانلود کنید.
فایل نصبی برای پردازنده arm-v7a
بعد از چهار سال عدم فعالیت (حالا یکی بگه مگه یک پست هم جز فعالیت حساب میشه) می نویسم 
این مطلب رو در روزهای تعطیلی ناشی از فراگیری ویروس بد خبر خوش گذر(تشویق نکنین خوبی از خودتونه)
خلاصه اینکه یک ویروس چند میکرونی کاری کرده که هیچ بنی بشری نکرده یعنی مردم رو سرجاشون بنشونه 
این هم موضوعیه که مردم حسرت روزهایی رو میخورن که یه روزی جز روتینشون بود 
خیر است ان شاالله 
 
امروز استادم بهم زنگ زد
یه استادی که خدا گذاشتش تو زندگیم
من فقط حرفاما باخدا زده بودم واون بود که میدونست درجهت اهدافم چی برام لازمه
بهش توکل کرده بودم 
حالا همین استاد که خدا سرراهم گذاشته بود بهم زنگ زد
میخواست ببینه چرا فلان کارراانجام ندادم 
من هم شروع کردم دلیل آوردن 
نه یکی 
نه دوتا 
........مثل همیشه ۱۰۰تا
به خیال خودمم خیلی آدم منطقی هستم وبی دلیل کاری را انجام نمیدم 
میدونی استاد بهم چی گفت؟
گفت این خصلت خوبی نیست که شما داری
یعنی چی
به نام خدا
انتخاب انتخاب به عنوان موضوع انشا الحق که انتخابی مناسب است. انتخاب مناسب ظاهرا خیلی مهم است و همه میدانند که انسان موجودی انتخابگر است. اما به نظر من مهمتر از آن این است که بدانیم چه چیز باعث میشود که انتخاب هایمان مناسب باشند. اگر یک نمونه انتخابگر مناسب برای ما میآوردند تا از روی آن بکشیم کار راحت میشد اما انگار به این آسانی ها نیست. اصلا چرا انتخاب مهم است و انسان موجودی انتخاب گر است؟ دقت کردید که این مسأله برای هیچ موجودی به ج
تنها واقعیت موجود زندگی، نیستی ست. نه آن نیستی که به معنای مرگ است، بلکه عدمی ست شیرین و آرامش بخش. خودت را در کهکشان خیال ها رها می کنی و پرواز می کنی. رها می شوی، رهایِ رها. منظورم از نیستی و عدم هم همین است. آزادی که هیچ کس نمی تواند آن را از تو بگیرد، سکوتی که هیچ کس نمی تواند آن را بشکند. تصورش را می کنی؟ این همان عدم و نیستی است. آرامشی که همه در پی اش هستند و آن را در مادیات می جویند، غافل از اینکه این آرامش در نیستی ست، در وجودت است. آری، گوهر
فقط دکلره ریزش مو میده؟ آخه این موی مشکی پرکلاغی ای که  روش زده بود قهوه ای سوخته و البته تو پاچه ی من کردن به جای گردویی انصافا موهامو نمیریزونه :) حالا دو یا سه بار هم روغن آرگان اندازه سه چهار قطره به کل سرم زدم که بعید می دونم همچی معجزه ی درجایی بکنه چون اگه میخواست موی من آسیب ببینه قطعا با رنگ می دید درسته؟ 
خوب حالا ضرر رنگ چیه؟ راسته میگن موها رو بیشتر سفید می کنه؟ 
از رنگ موهام ناراضی نیستم خوب معلومه اونی که من نمیخوام نیست ولی حتی یه
سلام
علا قه ای به شبکه های اجتماعی ندارم، برای همینم تا حالا صد دفعه پاکشون کردم و دوباره با اصرار اطرافیان نصب کردم....
اما هر چه قدر هم دوسشون نداشته باشم، ترجیح میدم خودم تصمیم بگیرم چه برتامه ای مفیده و چی مضره!
حدود یکی دو ماه بود تلگرام طلایی رو دوباره نصب کرده بودم و تقرییا تنها راه ارتباطی بود با دوستان خارج نشین!!!
حالا این گوگل جاسوس، بی اجازه، اومده تو گوشیم هشدار داده که تلگرام طلایی قصد جاسوسی داره، و وقتی دید محلش ندادم، بی تربیت س
اولین و ساده‌ترین روشی که برای افزایش سرعت مرورگر کروم می‌توانیم به آن اشاره کنیم، راه اندازی مجدد آن است. قبل از هر چیزی باید بگوییم که در این روش، هیچ یک از تب‌های باز شده توسط شما در مرورگر از دست نمی‌رود. اما لازم است قبل از بستن کروم، مراحل زیر را انجام دهید:
1- وارد Setting کروم شده و به بخش onStartup بروید. برای این کار می‌توانید مستقیما آدرس chrome://settings/onStartup را وارد کنید.
2- حالا در این بخش، گزینه Continue where you left off را تیک بزنید.
حالا با خیال را
از امشب باید کارم رو شروع کنم و هنوز شروع نکرده دارم فکر میکنم که کاش قبول نکرده بودم . این در حالیه که همین چند وقت پیش داشتم ناله میکردم که به عنوان یه دختر گنده ی 21 ساله سختمه که دستم توی جیب خودم نیست حالا دارم میگم  فقط ماهی صد هزار تومن؟ اونم وقتی نمیدونم میشه از پسش براومد یا نه . اونم این آدم گیج و پرتی که من می شناسم ...
تازه دارم فکر میکنم نمیشه یه جایی پیدا کنم کار تایپ انجام بدم ؟ 
یه حساب کتاب ساده بکنی از 5 اسفند ، میشه 23 روز که هیچ غلط
آمده‌ام بنشینم به حساب و کتاب. آمده‌ام تا یکبار هم که شده، با خود روراست بوده باشم. 
من کِی از لقمه‌ی آماده‌ای گذشته‌ام که حالا توقع گوشهٔ چشمی دارم؟ من کِی از راستی خودداری نکرده‌ام که حالا توقع سربلندی می‌برم؟ من کِی با فرازی به غرور نرسیده‌ام که حالا توقع ناامیدنشدن از نشیب را دارم؟ من کِی فتح خیبر کرده‌ام که حالا منتظر دژهای استوار قلبم باشم؟ من کِی صبر داشته‌ام که توقع عفو دارم؟ من کِی استوار مانده‌ام که حالا انتظار سبکباری دارم
این جمله مدام توی سرم تکرار می شود " بازنده ها ! دست ها بالا! " با یک ریتم بچه گانه. شبیه شعر برنامه ی بستنی ها. برنامه ی تلوزیونی دوران کودکی ام. دو تا بستنی بزرگ و یک پلیکان با گلوی زرد بزرگ. قبل از شروع برنامه همه با هم می خواندند : " حالا بگید! دست کی بالا ؟ ...بستنی ها .بستنی ها! ـنقدر مضطربم که انگار فردا روز کنکور سراسری باشد . اینقدر مضطربم که انگار قرار است هر لحظه در بزنند و خبری بدهند که انتظارش را ندارم. بوی دارچین و زنجبیل بیسکوییت هایم حال
اضطرابی که این روزها تجربه می‌کنم، چیزی فراتر از آنچه است که قبلا تجربه کرده‌ام. تپش قلب ناگهانی و فروریختن دنیا و نشستن عرق سرد بر دست‌هایم چیزهایی است که نه مکررا اما گاه و بیگاه تجربه‌اش می‌کنم. خودم را از شرایطی که باعث تشدید این وضعیت می‌شود دور نگه داشته‌ام. تا شاید کنترل بیشتری روی اوضاع خودم داشته باشم. هفته‌ی پیش که تولدم بود در خیابان‌های شهر جدید راه می‌رفتم و گریه می‌کردم. روی تختم رها شده بودم و گریه می‌کردم. چشم‌هایم داغ
ترس از ویروس کرونا 
با سلام خدمت همه بازدید کنندگان‌محترم یه موضوعی را میخام براتون امروز روشن کنم که امروز خیلی رواج گرفته در باره ی ویروس کورنا می باشد ، که امروزه خیلها ازش ترس هم دارند .
حتما این مقاله را بخوانید و به دوستانتون انتقال دهید و بگویید این ویروس خطرناک نیست به ادمه مطلب بروید .
دوست عزیزی پرسیدن، حالا که کرونا به ایران اومده چطور میتونیم آرامش خودمون رو حفظ کنیم؟
ببینید دوستان بعضی ترس ها به ما آموخته میشن. 
 
قانون یک درصد
به نام خداوندی که انسان را بیهوده خلق نکرده است
دوستان و همراهان همیشگی من سلااااام ❤ امیدوارم که آرزوهاتون تبدیل به واقعیت بشه. 
به نظر شما انتظار خوبه یا بد؟ اصلا مگه میشه کسی تو این دنیا باشه و منتظر نباشه؟ تا حالا شده به انتظارات خودتون توجه کنین؟ مهم و غیر مهم رو از بیخودی و اصلی جدا کنین؟
این سوالا الان یهویی اومد تو ذهنم و گفتم با شما به اشتراک بزارم. دوستان عزیزم زندگی آدما رو انتظار می‌چرخه میگی نه نگاه کن...
ادامه مطلب
نسخه 13.0.31
 
کمتر کسی که کلش اف کلنز را بازی نکرده یا تا به حهل به گوشش نخورده باشد!
خبر خوب اینکه آپدیت آن رسید!
یکی از بهترین بازی ها در سبک استراتژیک که اگه دانلود نکرده اید تا به حالا بهتر سریع تر دانلود کنید و از این بازی لذت کافی را ببرید
پشتیبانی اندروید : 4.4 به بالا 
حجم از 100 مگبایت به بالا 
نکته : بازی کلش اف کلنز پردازنده های مختلفی دارد که شما برای فهمیدن پردازنده خود باید برنامه هایی نظیر cpu z را دانلود کنید.
فایل نصبی برای پردازنده arm-v7a
چقدر لحظه شماری میکردم فروردین برسه و هوا خوب شه که دیگه بی دغدغه و با خیال راحت با پسر بریم بیرون اما انگار این بارون دست بردار نیست :) دو روزه بارون شدید میباره 
از خیلی مادرای دیگه هم خبر دارم که بی صبرانه منتظر گرم تر شدن هوا هستن 
اخه وقتی هوا سرده همش استرس داری بجه ات خدایی نکرده مریض نشه حالا هرچقدرم بپوشونیش !
یکی رسیدگی کنه :)))
بچه ها من چون پستارو یه عدشو میحذفم یه عدشو نگه میدارم! بعضی از دوستان سوال میپرسن احساس میکنم جواب رو نمیبینن چون میزنم بخار میکنم همه چی رو !! نمیتونم این عادتمو ترک کنم دیگه چه کنم نه ولی تاچند روز آینده وب رو خوشگل موشگل میکنم قالب اینا میزارم پستارو حالا اگه خواستم مرتب میکنم اگه نه که از نو شروع میکنم و دیگه هم حذف نمیکنم!
اگه سوالی پرسیدین من جواب دادم منتهی شما جواب رو ندیدین بپرسین بگم که یه وخ خدایی نکرده بی احترامی نشده باشه ! :)
* غزل
یادمه از بچگی از اسمم خیلی خوشم نمیومد. نمیدونم چرا ولی به نظرم اسم «امیر» نسبت به اسم فعلی که دارم جذاب تر بود تو اون زمان. میدونی شاید جالب باشه ولی هر کسی که اسمش امیر بود و من میشناختمش، آدم به اصطلاح شاخی برای من تداعی شده بود!بزرگتر شدم و تا به این دو سال اخیر از عمرم تا حالا خیلی کسی من رو به اسم صدا نکرده بود! شاید چون خیلی آدم اجتماعی نیستم و با هیچکسی چه تو دنیای مجازی یا چه تو دنیای حقیقی معاشرت نداشتم.اما
ادامه مطلب
برای اینکه حس خودم هم بد هست 
اما سرکار خیلی گرمه 
خیلی زیاد 
فقط اینکه فردا شبکارم 
خسته ام 
از این زندگی مسخره که همیشه در بزنگاه های حساس با یک دعوا همه چی برچیده میشه خسته ام 
مدت زیادی بود دعوا نکرده بودم 
و حالا دیروز دقیقا دیروز باید دعوا کنم 
سر روزه ای که به عمد و برای میل دلم نبود که نگرفته بودم 
روز اول رمضان میخواستم روزه بگیرم اما چون برای وسواسیم قرص میخورم خواب موندم (دو قرص که هر دو خواب‌آورن) 
و اینو نمتونم به مامان بگم 
که اگ
بعد از این به ندرت اینجا مینویسم شاید هم حالا حالاها ننویسم و بیشتر در وبلاگی جدید خواهم نوشت...
با آدرس جدید دنبالتون میکنم تا اگر خواستید دسترسی داشته باشید بهم...
ممکنه یه مقدار طول بکشه تا همه رو دنبال کنم
التماس دعا
بعدا نوشت:تا دو سه روز آینده اگر کسی تمایل داشت آدرسم رو داشته باشه و من دنبالش نکرده بودم همینجا اعلام کنه تا ترتیب اثر بدم...
نسخه،13.180.17
 
کمتر کسی که کلش اف کلنز را بازی نکرده یا تا به حهل به گوشش نخورده باشد!
خبر خوب اینکه آپدیت آن رسید!
یکی از بهترین بازی ها در سبک استراتژیک که اگه دانلود نکرده اید تا به حالا بهتر سریع تر دانلود کنید و از این بازی لذت کافی را ببرید
پشتیبانی اندروید : 4.4 به بالا 
حجم از 100 مگبایت به بالا 
نکته : بازی کلش اف کلنز پردازنده های مختلفی دارد که شما برای فهمیدن پردازنده خود باید برنامه هایی نظیر cpu z را دانلود کنید.
فایل نصبی برای پردازنده arm-v
شاید اگر قرار باشد یک کتاب را در دنیا، با توجه به ویژگی‌های شخصیتی‌ام، انتخاب کنم و هزار بار بخوانمش و فکر کنم و فکر کنم، همین کتاب را انتخاب می‌کنم. البته وقتی می‌خوانمش، یک‌طورهایی به ذهنم و روحم فشار می‌آید... که چرا پس تا حالا اینطور بوده‌ام... اما از آن فشارهایی ست که برای رشد کردن باید تحملش کرد. میم میگفت که یکی از بستگانشان، با سه کتاب زندگی می‌کند، آنقدر آن‌ها را خوانده که همه جمله‌ها را حفظ شده. حالا من باید با این کتاب زندگی کنم
#مناجات_شعبانیه
#سید_مهدی_شجاعی
 به من نگاه کن، وقتی که با تو راز و نیاز می کنم، که من گریخته ام به سوی تو اینک، و در میان دست های توام، خسته و درمانده و زمین گیر؛ در آغوش تو، زار زار گریه می کنم و همه ی امیدم به توست و آنچه نزد تو.
تو می دانی که در درون من چه می گذرد؛ تو از نیازهای من با خبری؛ تو مرا خوب می شناسی. و هیچ چیز از تو پوشیده نیست.
تو می دانی که من اکنون در کجا ایستاده ام؛ به کدام سو خواهم رفت، در کجا اقامت خواهم کرد و گاهِ بازگشتن من کجاست.
اخیرا گریه با من قهر کرده و گاهی که شدیدا نیاز به تخلیه احساسات دارم برای من ناز میکنه و فقط در قالبِ بغض خودی نشون میده!
امروز ظهر میشه گفت تقریبا یک حمله عصبی داشتم که به میگرن و سِر شدن یک سمت صورت،خشم و بغض،لرزش دست و استرس ختم شد!
مامان هما توی حیاط خونشون افتاده بود،سرش شکسته و از گوش و حلق و بینی خونریزی داشته اونوقت خاله ی همیشه در صحنه هم تلفن برداشته همه دخترا رو خبردار کرده که بیایید،از اینور ماه بانو گریه میکرد و دور خودش میچرخید که
نتفلیکس به شکل ناگهانی تیزر جدیدی از فصل چهارم سریال Stranger Things منتشر کرد که در آن شاهد بازگشت یکی از شخصیت‌هایی هستیم که سرنوشت او در انتهای فصل سوم مشخص نبود. بنابراین اگر تا کنون فصل سوم این سریال را تماشا نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم که همین حالا از این مطلب خارج شوید.
نتفلیکس با انتشار این تیزر، در حال تولید بودن فصل چهارم استرنجر تینگز را تایید کرد. همچنین حالا مشخص شده که کاراکتر محبوب هاپر که در قسمت انتهایی فصل سوم ناپدید شده بود، در ر
کبوتر هنوز باور نکرده کبوتر است،‌ پروازش کوتاه است، خوراکش دان است و اسیر دام و نام و غرور و افتخار است. کبوتر هنوز نمی‌داند صلحش جنگ است و جنگش بازی کودکان است. کبوتر خود را انسان نام نهاده و هنوز ندانسته انسان هیچ نیست جز غشایی ضخیم و خرقه‌ای تاریک بر روح.
کبوتر هنوز باور نکرده روح است و هنوز ندانسته عقاب است، عقابی در غشای کبوتر، و چون باور کند این غشا فرو می‌سوزد و خاکستر می‌شود و عقاب از میانه‌اش پر می‌کشد. عقاب هستی حقیقی اوست و چون ا
یه چیزایی میبینی و میشنوی سرت سوت میکشه ... 
 
 
 
نمیدونم چرا جاده ها رو نمیبندن ...
 
خب اگه خدایی نکرده اوضاع تو شمال وخیم تر بشه چی؟
 
 
 
بازیگر نقش حضرت مسلم و حضرت سلیمان میاد دعوت به رقص میکنه
 
بخاطر نقش هات خودتو کنترل کن آخه ...
 
 
 
باقطع شدن برقها بیدارمیشوم و سروصورتم را می شورم ...
هنوز گودی و سُرخی چشمانم که اثر ِ باریـدن های دیشبم است باقی مانده است ...
 شربت بلوبری ام را که دیشب دریخچال گذاشته ام برمیدارم
 و می نشینم جلوی آینه و خدارا بابت زیبایی ها شکرمی کنم
 و قُلپ قُلپ می نوشم...
همان یکدانه کِرِمم را که یک عدد ضدآفتاب ِ ناقابل است برمیدارم و رژلب ِ خوش رنگم راهم کنارم میگذارم و نقاشی خدا را یک لایه ی محافظتی میزنم ...
بعد تر رژم را برمیدارم و رنگ ُ رویی به لب هایم مید
هوالمحبوب
 
حالا که توی این گرمای کلافه‌کننده، نشسته‌ام پشت میز کارم و مادام بوواری از لای دست‌هایم سُر می‌خورد و در انتظار خیانت اِما چشم‌هایم روی هم می‌رود، حالا که چشمم به آخرین پیامک آن دوست نامهربان است و مرددم بین جواب دادن و ندادن، دقیقا در همین لحظۀ باشکوه، جای تو خالیست!
حالا که سینی به دست جلوی  چشم‌های سیاه و قهوه‌ای و سبز و آبی خم و راست می‌شوم و دریای مواج هیچ چشمی غرقم نمی‌کند، جای تو خالیست.
حالا که عطر هیچ کس مستم نمی‌ک
اگرهنوز نقشه مشتری برند خود ایجاد نکرده اید ، از بینش های کلیدی که می تواند به شما در تصفیه و تمرکز تجربه مشتری و هدایت نتایج برای تجارت شما کمک کند، استفاده نکرده اید. اگر به تازگی با یک برنامه تجربه مشتری شروع کرده اید ، این یک وسیله با ارزش برای تعیین دقیق جایگاه و شناسایی کاستی ها ، نقاط قوت و فرصت های فعلی که تاثیر به سزایی در نتایج دارد .
 
روند نقشه برداری از تجربه مشتری می تواند طاقت فرسا به نظر برسد. به این دلیل  که باید تمامی کانال ها و
کسی باور نمی‌کرد من بعد از سه، چهار سال، این آدم خوش‌روی گرمِ زودجوشی بشوم که هستم، یا دست کم، تا بهمن‌ماه بودم. از سر همین خوش‌مشربی و خنده‌رویی بود که تصمیم گرفتم کره‌ی بادام زمینی درست کنم: کارهای هیجان‌انگیز، غذاهای خوش‌مزه، با زیر و بمِ مفهوم آشنایید حتما. دانه‌های سفتِ نمکی را با آن پوست‌های نازکِ تلخ، ریختم توی آسیاب، و مایعِ گرم و روان و غلیظی تحویل گرفتم که به عسل می‌مانست. دست کشیدم به صورتم: من هم در همین دگردیسی‌ام؟ این کر
بسم الله الرحمن الرحیم ./

همه‌کس‌ کشیده محمل به جناب‌ کبریایت
 
من و خجلت سجودی‌که نریخت‌گل به پایت
 
نه به خاک دربسودم نه به سنگش آزمودم
به‌کجا برم سری راکه نکرده‌ام فدایت 
 نشود خمار شبنم می جام انفعالم 
 چو سحر چه مغز چیند سر خالی از هوایت 
 طرب بهار امکان به چه حسرتم فریبد 
 به بر خیال دارم‌ گل رنگی از قبایت 
 هوس دماغ شاهی چه خیال دارد اینجا 
 به فلک فرو نیاید سرکاسهٔ گدایت 
 به بهار نکته سازم ز بهشت بی‌نیازم 
 چمن‌آفرین نازم به ت
امروز عمه ی گرامی ام را دیدم. خیلی گلایه کردم از او. گفتم این صحیح نیست که توی دنیا فقط عمه ی من فیلم جوکر را تحلیل نکرده باشد! بنده خدا پیرزن الان نشسته یک گوشه و دارد سعی می کند با کلمات نئولیبرالیسم و آنارشیسم و... جمله بسازد
نشستم و از نو برنامه ام رو نوشتم و روزهایی که save کرده بودم رو بهش اضافه کردم و لطفش این بود که فهمیدم اوضاع اون قدری که تصور میکردم خوب نیست و بازهم برنامه ی فشرده ای شد و اگر خدای نکرده چند ساعت مشکلی پیش بیاد مساوی هست با حذف درسی که باید طی اون چند ساعت میخوندم و نتیجتا بی جواب موندن اون درس توی آزمون...دوتا آزمون زنان دادم که نتیجه ی هر دو بد بود و در عجبم که هنوز هم توی هر آزمون حداقل یک یا دو غلط از سر بی دقتی دارم که غالبا همون سوالاتی هستن ک
در ثبت سند حسابداری ، در بعضی از کاربران حسابداری آسمان با نسخه قدیمی نرم افزار حسابداری، هنگام کلیک روی کادر انتخاب حساب، خطای عدم وجود فایل نمایش داده میشد. 
این خطا بدلیل عدم هماهنگی ساختار نسخه های قدیمی کاربرانی بود که بصورت منظم نرم افزار را بروز رسانی نکرده بودند .
این مورد در نسخه 18 فروردین سال 98 برطرف شد و شما می توانید روز 19فروردین نسخه جدید نرم افزار حسابداری را از سایت رسمی آن دانلود و نصب کنید .
دوستان عزیز، با توجه به اینکه سایت فامیلی کلیکس، شرایط سختی برای برداشت درآمد کاربران قرار داده است که باعث می شود که عملا کاربران نتوانند درآمد خودشان را به صورت کامل دریافت کنند، پیشنهاد می شود که در این سایت کار نکرده و برای اینکار در سایت های بهتر و مطمئن تر فعالیت کنید.
  یکی از بازی های  بروز و پر طرفدار که به شخصه از بازی کردن اون لذت میبرم  شاید شما  چندین بار بازی  نکات زیر انجام داده باشید ولی اصلا به ریز نکات اون دقت نکرده  بودید که این نشون میده تیم  سازنئه بر خلاف شما به تمام نکات  توجه کرده  که  بازی و خیلی جذاب تر میکنه 
1 . وقتی تو بازی یک ماموریت رو از دست میدید و مجبور به انجام دوباره اون میشید برای بار دوم دیالوگها کمی تغییر میکنه.
2 . در بازیها معمولا جسمی مانند دمپایی به پای کاراکتر چسبیده اما در
✓تا حالا شده فکر کنیم که چه قدر مادر و پدرمون رو دوست داریم؟تا حالا شده از خودمون بپرسیم آیا مادر و پدرمون از ما راضین؟تا حالا شده دستشون رو ببوسیم و ازشون تشکر کنیم و بهشون بگیم که چه قدر دوستشون داریم؟تا حالا شده از خودمون بپرسیم چه کار کنیم تا از ما راضی باشند؟تا حالا شده که فکر کنیم مادر و پدرمون زیبایی زندگیمونن؟تا حالا شده؟از همین جا به مادر و پدر عزیزم می گم:
مادر و پدر عزیزم،با تمام وجودم و از اعماق قلبم دوستتون دارم.امیدوارم تا حالا
به خاطر یک مشکل که قابل حل نیست و باید فقط تحملش کرد، بی تاب شده بودم ... اتفاقی یک ویس شنیدم که گفت: (امام حسین (ع) در کنار اجساد شهدا گفتند خدایا چون تو میبینی صبر می کنم)... اولین بار بود که توحید رو این طور دیدم ... 
قرار بود امروز امتحان پیش ارتقا برگزار بشه که نمره اش اثری روی کار ما نداره فقط برای آزمایش امتحان الکترونیک برگزار شد اما استادم فقط یک بار گفت نمرتونو می بینم ... فقط برای همین احتمال برای امتحانی که مهم نبود ساعت ها وقتمو گذاشتم و د
نمیدونم از کجا برات تعریف کنم که بگم چی شد. اما زبان ، تو ذوقم نخوردو بدم نیومد. چه بسا که خوشمم اومد. کلاسمون اولش خیلییییی شلوغ بود ولی بعدش شدیم هشت نفر جدا کردن شانس آوردم. چی بود شلوغ . اگه چند تا کمتر بودیم میشد نیمه خصوصی :دی حالا اینو بچسب مها بر عکس من اصلا حال نکرده بود با کلاسو بچه ها تموم که شد رفت اوکی کرد با هم باشیم. بهش گفتم نکن ولی گوش نکرد ولی عوضش با همیم تا آخرش. یه خانمه هم بود یعنی دو تا یکیشون سنش ۴۸ بود خیلی حال کردم باهاش تاز
سیدبن طاووس می گوید: امام زمان(عج) را در سرداب مقدس دیدم که در سجده ضجه می زدند و گریه می کردند، گوش سپردم و شنیدم که امام زمان(عج) برای سبکباری شیعه اشک می ریزند و ناله می کنند.
امام زمان(عج) به شیخ مفید فرمودند: ما فراموش تان نکرده ایم که اگر چنین بود با این همه دشمنی های موجود تا حالا سفره تان را جمع کرده بودند و چیزی به نام شیعه باقی نمی ماند. ... ای کاش این یاد دوطرفه باشد.
فرهنگ انتظار ناب شیعی این است که همه مدیریت زندگی و شخصیتی مان را طبق رضا
امروز یه روز فوق العاده بود واسم و از صبح با اینکه حالم روبراه نبود و بدن درد شدیدی داشتم همش ذوق کلاس بعدازظهر رو داشتم و نگاهم به ساعت بود.
تا اینکه راه افتادم برای کلاس، ساعت حدود یک و نیم بود که سوار اتوبوس شدم به سمت دانشگاه. توی این فکر بودم که حالا زود میرسم و توی گروه پیام گذاشتم هر کی زود رسید به من زنگ بزنه، میخواستم بگم مثلا من خیلی زود میرسم !
تا اینکه اتوبوس از پل فلزی که رد شد دیدم اوه اوه عجب ترافیکی!!! و گفتم عمرا اگه زود برسم و چرا
-بفرمایید، هنوز شروع نکرده بودیم.
دوقدم برداشتم که بامکثی می گوید:
-فامیلیتون؟!
برگشتم، یه حس مزخرفی داشتم، خونسردیم رو جلوی نگاه‌های ریز بینش از دست داده بودم.
به زور به خودم مسلط شدم:
-سینایی هستم.
پریدن ابروهاش به بالا رو دیدم ولی سریع خودش روجمع کرد:
-پس دانشجوی ناشناسی که همه روشوکه کرده شما هستین؟!
این دفعه من تعجب کردم:
-مــن؟
#کپی‌ممنوع⛔️
مشاهده مطلب در کانال
✓تا حالا شده فکر کنیم که چه قدر مادر و پدرمون رو دوست داریم؟تا حالا شده از خودمون بپرسیم آیا مادر و پدرمون از ما راضین؟تا حالا شده دستشون رو ببوسیم و ازشون تشکر کنیم و بهشون بگیم که چه قدر دوستشون داریم؟تا حالا شده از خودمون بپرسیم چه کار کنیم تا از ما راضی باشند؟تا حالا شده که فکر کنیم مادر و پدرمون زیبایی های زندگیمونن؟تا حالا شده؟از همین جا به مادر و پدر عزیزم می گم:
مادر و پدر عزیزم،با تمام وجودم و از اعماق قلبم دوستتون دارم.امیدوارم تا ح
گاهی آرزوی خوبی و موفقیت برای دیگران(از پدر و مادر و خواهر و برادر گرفته تا دوست و همکار و حتی باجناق) آنچنان دلم را  «وا» می کند، که هرگز گردش و سیاحت و دیدن رخ گل و تماشای بلندای آسمان و نظاره گستره ی دریا و شنیدن شرشر آب چنان با دلم نکرده اند. 
ماریای خوبم اکنون یک سال و چند قرن است که تو را ندیده ام و دستهایم دستهای تو را نبوسیده اند و لبهایم لبهایت را نوازش نکرده اند، مهربان زیبا رویم من به نسیمی که عطر موهای تو را احساس میکند حسادت میکنم و به مردمی که نفس می کشند هوایی را که به نفس های تو آغشته شده به دیده ی نفرت می نگرم.
گاهی آرزوی خوبی و موفقیت برای دیگران(از پدر و مادر و خواهر و برادر گرفته تا دوست و همکار و حتی باجناق) آنچنان دلم را  «وا» می کند، که هرگز گردش و سیاحت و دیدن رخ گل و تماشای بلندای آسمان و نظاره گستره ی دریا و شنیدن شرشر آب چنان با دلم نکرده اند. 
توی گروه یاناکار زدن که فردا کلاس همین روان شناس ست ساعت 14:30 همه بیایند کسی فراموش نکنه ؟ در مورد انگیزه و انگیزش !!!!! براش همون مسئول یاناکار رفتم پررایوت نوشتم شاید نتونم بیام اما سعی میکنم !!!! بعد سند نکرده پاکش کرده ام ، وبرای خودم توضیح داده ام برای کسی توضیح نده ساکت باش سکوت همه جانبه توی درونت و بیرون همین ...  دیگه توان جنگیدن ندارم فقط میخوام شهامت اینو پیدا کنم و همه چیز رو تموم کنم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها